بلاخره

بلاگیکس تصمیم گرفت برام بیاد بالا
بلاگیکس تصمیم گرفت برام بیاد بالا
فقط واسه من اینطوریه که هیچ وبلاگی دو روزه نمیاد بالا یا واسه شما هم همینطور؟
حتما میگید این دوستی که همش درباره اش حرف میزنم کیه چیه میدونی قبلا زندگینامه اش داخل وبلاگم یعنی مون گرل گذاشتم ولی یک خلاصه میدم دوست من نابغه بود خواهرم بود اسمش سایا یک دختر خوشگل و جذاب چشماش روشن ترین نوری بود که دیدم آبی یخی یا حقیقت بگم هرلباس و چیزی که میپوشید رنگ چشماش عوض میشد موهاش روشن ترین زردی بود تقریبا مایل به سفید بود رفتارش خیلی خوب بود همیشه سر هرچیزی عذر خواهی میکرد ولی پشت این زیبایی پر مریضی بود کم خونی شدید بیمارهایی که حدسش غیر ممکن بود بعد سالها مجبور به عمل شد عملش خارج کشور بود و منم رفتم آخرین صحبتاش برام زیبا بود شاید بعد گفتمشون وقتی رفت تو اتاق عمل مادرش نتونستن جراحش بشه با اینکه خارج کشور دکتر و جزو بهترین جراحان بود اینا تو عمل یک اشتباه کوچیک سبب این شد سایت کلی خون از دست بده و منو تنها بذاره نتونستم یک حرفی بهش بزنم...
یکی تو این مدت ازم یک سوال پرسید چرا زیبایی مرگ اسم وبلاگه و اسم آدرس ستاره مرگ؟ خب من جوابی نداشتم بگم و گفتم که وای عزیزم سوال خوبی بود در بهترین شرایط پاسخگو هستم ولی میخوام الان جوابت رو بدم الارز امیدوارم پستمو ببینی خب موضوع از این قرار که آدرس که یک داستان قشنگه میگن که وقتی متولد میشی یک ستاره باهات متولد میشه و وقتی میمری اونم میمیره دوست من بهش میگفتم ستاره مرگ و درباره اسم وبلاگ همین دوستم در زیباترین حالتش منو تنها گذاشت و آماده شد برا عملش من گفتم دلم میخواد به زیبایی مرگ تو بمیرم و کنارت باشم گفت بهم غلط کردی من هنوز میخوام باشی>>>>>>>>
چشام باریدن تورو تا دیدم باهام بازی کرد شدم تاریک تر وای چیکا کردی با دلم وای چیکا کردی با دلم وای😂یک یادی کنیم از آهنگ ترند شده اینستا خیلی آدم بیشعوریم خواننده اش دوستمه ولی آهنگش اوممم چرا دروغ بگم دوسش دارم
کسانی کشته شدند؛ بسیار آسیب دیده؛وحشت در چشم مردم؛انفجار غیرقابل مهار؛گاز پخش شده در هوا واقعا همدرد شما هستیم شاید دردتون را درک نکنیم ولی از یک کشوریم از یک خونیم و در آخر همه انسان هستیم تسلیت بندر عباس شاید مملکت عالیمون براتون ارزش اینقدر قائل باشه که حتی زورش بیاد عزا عمومی برگذار کنه ولی ما کنار شما هستیم .#تسلیت مردم بندر عباس
نمیدونم شعر و حکایت لیلی و مجنون را شنیده آید ولی حتی اگر نشنیده اید بنظرم باید بخونیش من به نثر ساده قسمتی که دوستش دارم میگم که شماهم بتونین بخونین لیلی مانند شمع عمرش خاموش میشود و وقتی اونو خاک میکنن محل قبر را به غیث یا همون مجنون نمیگن و اون قسم خورد هرجا که شده بو میکند تا اینکه بوی لیلی را حس کند وقتی قبر را پیدا میکند چنان سر قبر گریه میکند تا او هم خاموش میشود داستان عشقی که هرگز بهم نرسیدن زیباست شاید برای ما برا آنها غمگین بود
موزه آیا دبی>>>>>> واسه کار پدر و مادرم همراه دوستهای صمیمیشون اومدیم دبی مامان و بابام و دوستاشون وقت ندارن که بریم بیرون میرم ولی مثلا بیشتر برا کار بعد با دخترشون که چندسال ازم بزرگترها رفتیم دبی رو گشتیم« در اصل این دختره که میگم میشه خواهر بهترین دوستم ولی خب دیگه پیشم نیست»و بعد رفتیم این موزه زیادی قشنگ بوددد روزی که رفتین دبی حتما برید.
یک افسانه خیلی قشنگ هست که داخل یکی از رمان هام هم به کارش بردم اسم افسانه عشق ابدی است:«اگر در موقع مرگ و زجر کشیدن به آن فردی که بهش علاقه داری در چه در حضور او چه غیبت او بگی «دوست دارم» این عشق ابدی است چون تو در بدترین شرایط و رو راستترین حالتت به اون فرد ابراز علاقه کردی و این عشق همیشه همراه اون میماند و نمیمیرد و جاودان است.» برای من پیش اومده و همیشه عشق آن فرد رو حس میکنم
من داخل ۳ وبلاگ فعالیت میکنم ۲ تاش مدیر هستم و آن یکی نویسنده اولی اینه که راحت همچیزو رو راست مینویسم دومین وبلاگ که مدیرم اونیه که فقط نگهش داشتم به عنوان یک یادگاری سومین وبلاگ که داخلش نویسنده هستم اونی هست که سنگ تمام رو اونجا میگذارم و این شد داستان وبلاگ های من